حکمت خدا!!!!

روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد
که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان(ع) همچنان به او نگاه می کرد
که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد
و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد، و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان(ع) مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد،
ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود،
آن مورچه از دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت.
سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.
مورچه گفت: "ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد
و کرمی در درون آن زندگی می کند. خداوند آن را در آنجا آفرید .



نظرات شما عزیزان:

رویای خاطرات
ساعت11:00---30 تير 1393
سلام وبلاگ جالبی دارین مخصوصا قسمت اشپزیش خیلی خوب بود
ممنون میشم به منم سر بزنین با تشکر التماس دعا
پاسخ: سلام التماس دعا ممنون از اظهار لطفتون -حتماسر خواهم زد.موفق وفاتح باشید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, | 9:32 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پاتوق مقالات شما